کد مطلب:27949 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

علی، مولای آن کسی است که پیامبر، مولای او باشد












616. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:هر كه من مولای اویم، علی مولای اوست[1]. [2].

617. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:هر كه من مولای اویم، همانا علی مولای اوست.[3].

618. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:هر كه من مولای اویم، همانا مولای او علی است.[4].

619. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:هر كه من مولای اویم، همانا علی مولای اوست. خدایا! دوست بدار آن را كه دوستش می دارد و دشمن بدار آن را كه دشمنش می دارد.[5].

620. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:هر كه من ولیّ اویم، علی ولیّ اوست.[6].

621. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:هر كه من مولای اویم، علی ولیّ اوست.[7].

622. المعجم الكبیر - به نقل از زید بن ارقم -:پیامبر خدا به سوی ما بیرون آمد و گفت:«آیا من به شما از خود شما سزاوارتر نیستم؟». [ همه] گفتند:چرا. گفت:«هر كه من مولای اویم، علی مولای اوست».[8].

623. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:علی بن ابی طالب، مولای هر كسی است كه من مولای اویم.[9].

624. مسند ابن حنبل - به نقل از بُرَیده -:در یمن، همراه علی علیه السلام می جنگیدم كه از او خشونتی دیدم. چون بر پیامبر خدا وارد شدم، علی علیه السلام را یاد كردم و بر او خُرده گرفتم. پس دیدم چهره پیامبر خدا دگرگون شد و گفت:«ای بریده! آیا من به مؤمنان، از خود آنها سزاوارتر نیستم؟». گفتم:چرا، ای پیامبر خدا! گفت:«هر كه من مولای اویم، علی مولای اوست».[10].

625. فضائل الصحابة - به نقل از ابن طاووس، از پدرش -:چون پیامبر خدا علی علیه السلام را به سوی یمن فرستاد، بریده اسلمی با او همراه گردید و درباره چیزی از علی علیه السلام ناراحت شد و شكایت خود را به نزد پیامبر خدا برد. پیامبر خدا گفت:«هر كه من مولای اویم، علی مولای اوست».[11].

626. خصائص أمیر المؤمنین - به نقل از بریده -:پیامبر خدا ما را به جنگی روانه كرد و علی علیه السلام را به فرماندهی ما گمارد. چون بازگشتیم، از ما پرسید:«همراهیِ سرپرستتان را چگونه یافتید؟». [ نمی دانم] من از او شكایت كردم، یا دیگری. من مردی سر به زیر بودم. چون سرم را بالا كردم، دیدم كه چهره پیامبر خدا سرخ شده است. پس گفت:«هر كه من ولیّ اویم، علی ولیّ اوست».[12].

627. مسند ابن حنبل - به نقل از بریده -:من از علی علیه السلام چیزی در دل داشتم و نیز خالد بن ولید. پیامبر خدا مرا در میان گروهی با فرماندهی علی علیه السلام، به جنگ فرستاد و اسیرانی گرفتیم. علی علیه السلام، كنیزی از سهم خمس، برای خود برداشت. خالد بن ولید [ به من] گفت:آن را به خاطر بسپار.

چون بر پیامبرصلی الله علیه وآله وارد شدیم، به بازگو كردن ماجرا پرداختم و سپس گفتم:علی كنیزی از خمس را برگرفت. من مردی سر به زیر بودم. چون سرم را بالا كردم، دیدم كه چهره پیامبر خدا دگرگون شده است. پس گفت:«هر كه من ولیّ اویم، علی ولیّ اوست».[13].

628. امام علی علیه السلام:پیامبر خدا گفت:«آیا من از مؤمنان به خود آنها سزاوارتر نیستم؟». گفتند:چرا. گفت:«پس هر كه من ولیّ اویم، این، ولیّ اوست»[14]. [15].

629. خصائص أمیر المؤمنین - به نقل از سعد -:پیامبر خدا دست علی علیه السلام را گرفت و خطبه خواند و پس از حمد و ثنای الهی گفت:«آیا ندانستید كه من از شما به شما سزاوارترم؟». گفتند:چرا؛ درست می گویی، ای پیامبر خدا!

سپس دست علی علیه السلام را گرفت و بالا برد و گفت:«هر كه من ولیّ اویم، این، ولیّ اوست و خداوند، دوست می دارد كسی را كه دوستش بدارد و دشمن می دارد كسی را كه دشمنش بدارد».[16].

630. السنّة - به نقل از براء -:پیامبر خدا به علی علیه السلام گفت:«این، مولای كسی است كه من مولای اویم» یا گفت:«ولیّ كسی است كه من مولای اویم».[17].

631. پیامبر خداصلی الله علیه وآله - در توصیف علی علیه السلام -:او مولای هر كسی است كه من مولای اویم و من، مولای هر مرد و زن مسلمانم.[18].

632. امام علی علیه السلام:من آنم كه پیامبر خدا درباره ام گفت:«هر كه من مولای اویم، علی مولای اوست».[19].

633. امام باقرعلیه السلام - خطاب به ابو حمزه -:همانا علی علیه السلام آیت محمّدصلی الله علیه وآله است و محمّدصلی الله علیه وآله، به ولایت علی علیه السلام دعوت كرد. آیا به تو نرسیده است كه پیامبر خدا گفت:«هر كه من مولای اویم، علی مولای اوست. خدایا! هر كه او را دوست می دارد، دوست و هر كه دشمنش می دارد، دشمن بدار!». پس، خدا دوستدار كسی است كه او را دوست بدارد و دشمن كسی است كه او را دشمن بدارد.[20].

634. امام باقرعلیه السلام:دو مرد را كه با هم اختلاف داشتند، به نزد عمر بن خطّاب آوردند و علی علیه السلام هم در كنار او نشسته بود. عمر به علی علیه السلام گفت:«ای ابو الحسن! میان آن دو داوری كن». یكی از طرفین دعوا [ به عمر] گفت:ای امیر مؤمنان! این، میان ما داوری كند، در حالی كه تو این جا هستی؟! گفت:«وای بر تو! می دانی این كیست؟ این، مولای من و مولای هر مسلمان است. پس هر كه این، مولایش نباشد، مسلمان نیست».[21].

635. المناقب - به نقل از یعقوب بن اسحاق بن ابی اسرائیل -:مردی بر سر مسئله ای با عمر، اختلاف پیدا كرد. عمر، گفت:«میان من و تو، این كه نشسته است، [ داور] باشد» و به علی علیه السلام اشاره كرد.

مرد گفت:این را می گویی؟!

پس عمر از جایش برخاست و گوش های او را گرفت و از زمین بلند كرد و گفت:«وای بر تو! می دانی چه كسی را كوچك شمردی؟ مولای من و مولای هر مسلمان را».[22].

636. الریاض النضرة - به نقل از عمر -:علی، مولای كسی است كه پیامبر خدا مولای اوست.[23].

637. تاریخ دمشق - به نقل از سالم بن ابی جعد -:به عمر گفته شد:تو با علی علیه السلام به گونه ای رفتار می كنی كه با هیچ یك از اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله نمی كنی! گفت:«او مولای من است».[24].

638. تاریخ دمشق - به نقل از ابو فاخته -:علی علیه السلام می آمد و عمر در جای خویش نشسته بود. چون عمر او را دید، خُردی و فروتنی نشان داد و برایش جا باز كرد.

چون علی علیه السلام برخاست [ و رفت]، یكی از میان جمع گفت:ای امیر مؤمنان! تو با علی علیه السلام چنان رفتاری داری كه با هیچ یك از اصحاب محمّدصلی الله علیه وآله نداری! عمر گفت:«چه رفتاری را دیده ای كه با او دارم؟». گفت:دیده ام كه هر گاه او را می بینی، برایش اظهار خُردی و فروتنی كرده، در مجلس، جایش می دهی. عمر گفت:«چه چیزْ مرا [ از فروتنی ]بازدارد؟ به خدا سوگند، همانا او مولای من و مولای هر مؤمن است».[25].

639. وقعة صفّین:در جنگ صفّین، عمّار بن یاسر به عمرو بن عاص گفت:«پیامبر خدا به من فرمان داد كه با ناكثان (پیمان شكنان) بجنگم، كه جنگیدم؛ و به من فرمان داد كه با قاسطان (متجاوزان) بجنگم، كه شما همان هایید؛ امّا مارقان (خوارج) را نمی دانم كه به آنان می رسم یا نه.

ای اَبتر (نسلْ گسیخته)![26] آیا نمی دانی كه پیامبر خدا به علی علیه السلام گفت:"هر كه من مولای اویم، علی مولای اوست. خدایا! هر كه او را دوست می دارد، دوست و هر كه دشمنش می دارد، دشمن بدار!". من دوستدار خدا و پیامبر خدا و پس از او دوستدار علی علیه السلام هستم، در حالی كه تو مولایی نداری».

عمرو به او گفت:ای ابو یقظان! چرا به من دشنام می دهی؟ من كه به تو دشنام ندادم.

عمّار گفت:«چه دشنامی می توانی به من بدهی؟! آیا می توانی بگویی كه حتّی یك روز، خدا و پیامبرش را نافرمانی كرده ام؟!».

عمرو به او گفت:بجز آن، در تو چیزهای دیگر هست كه جای دشنام دارد.

عمّار گفت:«كریم، آن است كه خدا كرامتش بخشیده باشد. من، فرودست بودم، خدا فرادستم بُرد؛ بَرده بودم، خدا آزادم ساخت».[27].

640. مسند ابن حنبل - به نقل از ریاح بن حارث -:گروهی در رُحْبه[28] بر علی علیه السلام وارد شدند و گفتند:سلام بر تو، ای مولای ما! علی علیه السلام گفت:«من چگونه مولای شما باشم، حالْ آن كه شما عرب هستید؟».[29] گفتند:شنیدیم كه پیامبر خدا در روز غدیر خم می گوید:«هر كه من مولای اویم، همانا این، مولای اوست».

چون رفتند، در پی آنها رفتم و پرسیدم كه چه كسانی هستند. گفتند:گروهی از انصار، كه ابو ایّوب انصاری هم در میان آنان بود.[30].

641. المعجم الكبیر - به نقل از ریاح بن حارث -:با علی علیه السلام نشسته بودیم كه دسته ای از انصار، سوار بر اسب و دستار بر سر، در آمدند و گفتند:سلام بر تو، ای مولای ما! علی گفت:«من مولایتان باشم، با آن كه شما عرب هستید؟». گفتند:آری؛ شنیدیم پیامبرصلی الله علیه وآله می گوید:«هر كه من مولای اویم، پس علی مولای اوست. خدایا! هر كه او را دوست می دارد، دوست و هر كه را دشمنش می دارد، دشمن بدار!» و این ابو ایّوب است در میان ما.

پس ابو ایّوب، دستار را از چهره اش كنار زد و گفت:شنیدم كه پیامبر خدا می گوید:«هر كه من مولای اویم، پس علی مولای اوست. خدایا! هر كه را دوستش می دارد، دوست و هر كه را دشمنش می دارد، دشمن بدار!».[31].

642. المصنّف - به نقل از ریاح بن حارث -:هنگامی كه علی علیه السلام در رُحبه نشسته بود، مردی در آمد كه گرد سفر بر او هویدا بود. گفت:سلام بر تو، ای مولای من! گفت:«این كیست؟». گفتند:این ابو ایّوب انصاری است. گفت:شنیدم پیامبر خدا می گوید:«هر كه من مولای اویم، پس علی مولای اوست».[32].

643. اُسْد الغابة - به نقل از زرّ بن حُبَیش -:علی علیه السلام از دار الحكومه بیرون آمد. دسته ای اسب سوار، در حالی كه شمشیرهای خود را حمایل كرده بودند، به نزد حضرت آمدند و گفتند:سلام بر تو، ای امیر مؤمنان! سلام و رحمت و بركات خدا بر تو، ای مولای ما!

علی علیه السلام گفت:«از اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله، چه كسی این جاست؟». دوازده تن برخاستند، از جمله:قیس بن ثابت بن شماس، هاشم بن عتبه و حبیب بن بدیل بن ورقا و شهادت دادند كه شنیده اند پیامبرصلی الله علیه وآله می گفت:«هر كه من مولای اویم، پس علی مولای اوست».[33].









    1. .سیوطی، این روایت را متواتر دانسته و آن را در كتابش الأزهار المتناثرة فی الأخبار المتواترة (ص 76، ح102) آورده و گفته است:حدیث «من كنت مولاه، فعلیّ مولاه» را ترمذی از زید بن ارقم، و نیز احمد بن حنبل از علی و ابو ایّوب انصاری، و نیز بزّار از عمر، ذو مرّ، ابو هریره، طلحه، عمّار، ابن عبّاس و بریده، و نیز طبرانی از ابن عمر، مالك بن حویرث، حبشی بن جناده، جریر، سعد بن ابی وقّاص، ابو سعید خدری و انس و نیز ابو نعیم از جندع انصاری، نقل كرده اند.

      و ابن عساكر از عمر بن عبد العزیز نقل كرده است:«چندین نفر برایم نقل كردند كه شنیده اند پیامبر خدا می گوید:هر كه من مولای اویم، علی مولای اوست».

      و ابن عُقده در كتاب الموالاة از زرّ بن حُبَیش نقل كرده است كه گفت:«علی علیه السلام گفت:از اصحاب محمّدصلی الله علیه وآله چه كسی این جاست؟ دوازده تن برخاستند، از جمله:قیس بن ثابت و حبیب بن بدیل بن ورقا، كه شهادت دادند كه آنان شنیده اند پیامبر خدا می گوید:هر كه من مولای اویم، علی مولای اوست».

      و از یعلی بن مرّه نیز نقل كرده است كه گفت:«چون علی علیه السلام به كوفه آمد، مردمی را كه شنیده بودند پیامبر خدا می گوید:"هر كه من مولای اویم، علی مولای اوست"، سوگند داد. پس، بیش از ده تن به او پاسخ مثبت دادند كه از جمله یزید یا زید بن شراحیل انصاری بود».

      ونیز رجوع كنید به رساله طرق حدیث «من كنت مولاه، فعلیّ مولاه» از حافظ شمس الدین محمّدذهبی.

    2. سنن الترمذی:3713/633/5، سنن ابن ماجة:121/45/1، الكافی:1/287/1، تهذیب الأحكام:317/144/3.
    3. فضائل الصحابة:1007/593/2، تاریخ دمشق:211/42.
    4. مسند ابن حنبل:3062/709/1، المستدرك علی الصحیحین:4652/144/3.
    5. المعجم الكبیر:5069/195/5، المعجم الأوسط:1111/24/2، أنساب الأشراف:357/2.
    6. مسند ابن حنبل:23119/34/9، صحیح ابن حبّان: 6930/375/15.
    7. تاریخ دمشق:8656/194/42، البدایة والنهایة:344/7 و 209/5.
    8. المعجم الكبیر:5068/195/5 و 5070، السنّة، ابن ابی عاصم:1369/592.
    9. تاریخ دمشق:8639/188/42، و 8636/187/42، كنز العمّال:32916/603/11.
    10. مسند ابن حنبل:23006/7/9، المستدرك علی الصحیحین:4578/119/3.
    11. فضائل الصحابة:1007/592/2، المصنّف:20388/225/11.
    12. خصائص أمیر المؤمنین:80/153، مسند ابن حنبل:23022/12/9.
    13. مسند ابن حنبل:23090/27/9، فضائل الصحابة:1177/689/2.
    14. در برخی نقل ها، به جای «این»، «علی» آمده است.
    15. السنّة، ابن ابی عاصم:1367/592، مسند البزّار:1203/41/4.
    16. خصائص أمیر المؤمنین:95/177.
    17. السنّة، ابن ابی عاصم:1363/591، تاریخ الإسلام: 632/3.
    18. الأمالی، صدوق:30/65، كنز الفوائد:13/2، مائة منقبة:22/70، بشارة المصطفی:160.
    19. الفضائل:73.
    20. بصائر الدرجات:5/77.
    21. شرح الأخبار:31/110/1، كشف الغمّة:299/1، مناقب الإمام أمیر المؤمنین:861/386/2.
    22. المناقب:192/161، الریاض النضرة:128/3.
    23. الریاض النضرة:128/3.
    24. تاریخ دمشق:235/42، المناقب:190/160، فیض القدیر:218/6.
    25. تاریخ دمشق:235/42، بشارة المصطفی:236. نیز، ر. ك:ج 8، ص 341 (عمر بن خطّاب).
    26. اشاره است به آخرین آیه سوره كوثر:«إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ؛ دشمن تو نسل گسیخته است» كه در حقّ عاص، پدر عمرو عاص، نازل شد. (م)
    27. وقعة صفّین:338، شرح نهج البلاغة:21/8.
    28. رُحبه، روستایی روبه روی قادسیه و به فاصله یك روز راه پیاده از كوفه است و «رُحبة خُنَیس» نیز نام محلّه ای در كوفه است. به صحن و حیاط مسجد و خانه هم رحبه گفته می شود. (معجم البلدان:33/3)
    29. یكی از معانی «مولا»، «مالك قبلی برده آزادشده» است. در صدر اسلام، اعراب مسلمان، جنگجویان دیگر كشورها را پس از اسارت و اسلام آوردنشان، مدّتی نگاه می داشتند و سپس آزاد می ساختند؛ امّا پیوند دوستی، محفوظ می ماند. از این رو، مولا بر ملّت های دیگر (غیر عرب)، اطلاق می شد.
    30. مسند ابن حنبل:23622/143/9، و 23623/144/9.
    31. المعجم الكبیر:4053/173/4، مناقب الإمام أمیر المؤمنین:851/378/2.
    32. المصنّف فی الأحادیث والآثار:10/496/7، المعجم الكبیر:4052/173/4.
    33. اُسد الغابة:1038/672/1.